چگونگی تحقق الگوی پیشرفت اسلامی در برنامه دو نیم ساعت شبکه خبر93/3/1
مجری: بینندگاه عزیز، همراهان شبکهﯼ خبر، سلام. وقت شما به خیر. در خدمت شما هستیم با یکی دیگر از گفتگوهای دو نیمساعت.
ساماندهی امور نمیتواند بدون تدوین یک الگوی همهجانبه و دورنگر تحقق یابد. الگویی که هم مشکلات جامعه را در حوزههای مختلفِ اقتصادی و فرهنگی، بهبود بخشد و هم زمینهﯼ رشد شاخصهای اقتصادی، عدالت و رفاه اجتماعی را فراهم کند. همچنین باید توجه داشتهباشیم که این الگو، زمانی میتواند کارآمد و ثمربخش باشد که با توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگیِ کشور تدوین شده باشد.
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، به عنوان یک نقشهﯼ راه، در برگیرندهﯼ چنین ویژگیهاییست و کاربست آن در برنامهریزیهای کلان اقتصادی و فرهنگی، میتواند زمینهی پیشرفتی همهجانبه و همسو با حیات طیبهی اسلامی را محیا کند.
دو نیمساعت امشب هم به بررسی ویژگیهای الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت اختصاص داده شده است تا قدری به الزامات و راهکارهای اجرایی این رویکرد بنیادین، بپردازیم.
با همراه باشید.
در حضور میهمانان ارجمند برنامه هستیم. جناب آقای مهندس بهرام بیرانوند، نمایندهﯼ محترم مجلس شورای اسلامی و عضو محترم کمیسیون کشاورزی و منابع طبیعی. سلام علیکم خدمت شما ...
مهندس بهرام بیرانوند: سلام علیکم خدمت شما. شب شما هم به خیر. در خدمت شما هستیم.
مجری: دیگر مهمان محترم امشب ما، جناب حجت الاسلام و المسلمین علی کشوری، پژوهشگر.
حجت الاسلام کشوری: و علیکم السلام و رحمه الله و برکاته
مجری: جناب آقای مهندس بیرانوند، در ابتدای برنامه میخواهم مقداری در مورد سنخیت و همخوانی برنامهریزیهای کلان اقتصادی و فرهنگی با روح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، برای بینندگان ما توضیحاتی را ارائه نمایید.
مهندس بهرام بیرانوند: بهتر بود سؤال اول را از آقای کشوری میپرسیدید تا ایشان بحث را باز کنند و ما هم در خدمتتان باشیم.
مجری: ما سؤالات اولمان تبیینی است، پس اگر امکانش هست یک تبیین کوتاه در این مورد بفرمایید تا در ادامه در خدمت شما باشیم.
مهندس بهرام بیرانوند: بسم الله الرحمن الرحیم. من اول یک بحث را میخواهم و آن تفاوت توسعهﯼ غربی و پیشرفت اسلامی است. به نظر من بهتر است ابتدا این موضوع را مطرح کنیم تا زمینهﯼ بحث مشخصتر شود.
با توجه به تعریفی که دنیای غرب، هم اکنون به عنوان تمدن غالب -علیالظاهر- از انسان و نیازهایش دارد، برای تأمین این نیازها، برنامهریزیهایی انجام دادهاند. الحق و الانصاف هم ظرف صدههای گذشته، در این بعد خوب کار کردهاند؛ اما آنها بعضی از ابعاد نیازهای انسان را از ابتدا ندیده و برایش راه حلی هم ارائه نکردهاند.
آن چیزی که ما تحت عنوان الگوی پیشرفت اسلامی به دنبالش هستیم، در بر گیرندهﯼ همهﯼ نیازهای انسان است. میتوان به این صورت گفت که جامعهﯼ پیشرفتهﯼ ما، آن ابعادی که جامعهﯼ غرب به آنها نمیپردازد را مورد توجه قرار داده و پردازش نموده است. ابعادی که ما در سنوات گذشته شاهد بروز بحرانهایی در این زمینهها بودهایم. مثلاً بحث خانواده و عدالت را میتوان نام برد. این درست است که در غرب هم اکنون زمینهﯼ تولید ثروت وجود دارد، رونقِ تولید هست، در ساخت و سازهای شهری، پیشرفت خوبی داشتهاند؛ اما بحث توزیع ثروت و امکان ورود مردم در تمام عرصهها، متناسب با شأن و توانمندیشان، متأسفانه وجود ندارد. آن چیزی که در پیشرفت اسلامی مدنظر است، انکار، رد یا کم کردن فاصلهﯼ طبقاتی است. اینکه مردم بتوانند متناسب با شأنشان، به موقعیتهای مختلف دست پیدا کنند، اینجا در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دیده میشود. بحث خانواده را عرض کردیم، بحث فاصلهﯼ طبقاتی هم عرض شد و مفهوم عدالت! در جامعهﯼ غربی به این علت که تعریفشان از مبنا با تعریف ما متفاوت است، به مفهوم عدالت اصلاً نگاه نمیکنند و نیازی برای پرداختن به مفهوم عدالت نمیبینند. در حالی که ما اگر به این مفهوم بزرگ نپردازیم، هرچه که تلاش کنیم، از اهداف اولیهﯼمان دور میشویم. همانطوری که در دنیای غرب مشاهده میکنیم، آنها ظرف یکی دو سال گذشته، با بحرانی مواجه بودند که این بحران به سرعت در رسانهها مطرح شد و آن بحران 99 درصد، علیه 1 درصد بود. بحث قیام و خیزشی بود که البته با توجه به توانی که دنیای غرب دارد، به سرعت سرکوب شد. نکته این است که هم اکنون مردمشمان، این خلاء بزرگ را احساس کردهاند؛ اما تمدن غرب و آن شریعتی که در آنجا حاکم است، این توانایی را ندارد که عدالت و مفهوم آن را به مردمش ارزانی نماید.
مجری: حاج اقا در مورد خود الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت توضیح دهید و اینکه پیشرفت در چه ساحتهایی امکانپذیر است.
حجت الاسلام کشوری: بسم الله الرحمن الرحیم. همانطوری که حضرت عالی فرمودید، آیت الله امام خامنهای(دام ظله) در اولین نشست راهبردی جمهوری اسلامی، سخنرانیشان اختصاص داشت به مسئلهﯼ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت. یکی از محورهای آن سخنرانی، بحث از عرصههای پیشرفت بود[1]. ایشان بحث پیشرفت در علم را مطرح فرمودند. پیشرفت در عرصهی زندگی و در عرصهﯼ فکر را مطرح فرمودند. در آن جلسه ایشان فرمودند که اگر ما در عرصهﯼ فکر پیشرفت نکنیم، آن سه عرصهﯼ دیگر هم ممکن است با مشکل روبه رو شود.
مجری: فکر، علم، معنویت و زندگی، درست است؟
حجت الاسلام کشوری: بله، اگر ما بخواهیم در سه عرصهﯼ علم، معنویت و زندگی پیشرفت داشته باشیم، باید یک سری نوآوریها در عرصهﯼ فکر و طراحیهای اجتماعی داشته باشیم. حال شما میفرمایید که الگوی پیشرفت اسلامی چیست؟ ما در «اولین نقشهﯼ راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی»، یک بحثی را مطرح کردهایم تحت عنوان «هدایت نظامات ذهنی». با این مقدمات به نظر من این بحث عبارت است از یک تحول در عرصهﯼ فکر. هم «هدایت نظامات ذهنی» -که هم اکنون توضیح مختصری راجع به آن ارائه میکنم- و هم لوازم آن -«الگوی ساخت نظامات اسلامی»- که ما در نقشهی راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی، به آن پرداختهایم. در واقع جمعبندی بحث به این شکل است که ما ابتداً باید در عرصهﯼ فکر، تحول ایجاد کنیم؛ زیرا اگر این تحول در عرصهﯼ فکر ایجاد نشد ... من مثالی عرض میکنم، فرض کنید اگر ما به منطق کلینگر «صوری[2]» بخواهیم اتکاء کنیم، قطعاً به نظر من، طراحیهای اجتماعی رخ نخواهد داد. همچنین اگر بخواهیم به نگاه «سیستمی[3]» که در دانشگاه رایج است، اتکاء کنیم، به این معنا که تفکرمان، تفکر سیستمی باشد و یا تفکرمان تفکر انتزاعی کلی باشد؛ به نظر بنده طراحیِ نوینی اتفاق نخواهد افتاد.
خروجی نگاه سیستمی، همین ادبیات توسعه است که برادر عزیز و فاضلمان، جناب آقای بیرانوند فرمودند، خروجیاش کشورهای توسعه یافته است. طراحیهای اجتماعی، برمبنای توسعه، در این کشورها متبلور شده است. خروجی این نگاه، کشورهای [4]G8 است که در آنها نه خانوادهای وجود دارد و نه عدالتی. خانواده به نحوی که ما میپسندیم و اسلام قبول دارد، در آن کشورها دچار فروپاشی شده و فاصلهﯼ طبقاتی شدیدی هم به وجود آمده است. پس خروجی منطق و تفکر سیستمی، همین تمدن موجود در غرب است که پیش روی ماست و میتوانیم ابعاد مثبت و منفی آن را بررسی کنیم.
تفکر انتزاعی و کلینگر هم به سمت توصیفهای بریدهی از عینیت و غیرکاربردی حرکت میکند. اینکه حضرت آقا میفرمایند: ما نیازمند تحول در عرصهﯼ فکر هستیم؛ به این خاطر است که ما در عرصهﯼ فکر، مبتلا به این دو منطق -منطق انتزاعی کلینگر و منطق سیستمی- هستیم.
ما در اولین نقشهﯼ راه، در مقابل این نگاه موجود، ایدهای را مطرح کردهایم تحت عنوان «هدایت نظامات ذهنی» که به معنای تصرف در نظام نگرشهای مؤثر بر تصمیمگیری افراد است. من اگر بخواهم این مسئله را به صورت ساده برای نخبگان شرح دهم، به این صورت است که اگر ما میخواهیم جامعه را اداره کنیم، این امر قطعاً بدون مشارکت عمومی محقق نخواهد شد. اصلاً مفهوم ادارهﯼ جامعه، مفهومی در هم تنیدهﯼ با مشارکت عمومی است. در روایات اسلامی این مسئله تحت عنوان «نصرت امام[5]» بیان شده است. به این معنا که بالاخره افراد باید [در ادارهﯼ جامعه] یاری و مشارکت نمایند. حال اگر ما این مشارکت را میخواهیم، افراد جامعه باید با مدیران جامعه،هم افق شوند. در بخشهای اقتصاد، سیاست و ... باید به یک افق مشترک و قابل درک برای عموم جامعه برسیم. حال ما در قالب مبنای «هدایت نظامات ذهنی»، چگونگی ایجاد این افق مشترک در جامعه را بحث کردهایم. به نظر من این روشی که ما در اولین نقشهﯼ راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی به کارگیری کردهایم؛ یک مصداق قابل بررسی برای آن تحول در فکر است. به این ترتیب، هدایت نظامات ذهنی به یک الگو تبدیل شده است که انشاالله من آن الگو را در یک فرصت شرح خواهم داد. بنابراین جمعبندی بحث به این صورت است که اگر میخواهیم الگوی ادارهﯼ جامعهمان را بر اساس اسلام طراحی کنیم؛ ابتدا باید یک تحول را در عرصهﯼ فکر پیشنهاد کنیم. پیشنهاد ما در نقشهﯼ راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی این است که باید مفهوم «هدایت نظامات ذهنی»، پایهی طراحیهای اجتماعی قرار گیرد.
مجری: یعنی همان مبنا قرار گرفتن بحث تحول در فکر.
حجت الاسلام کشوری: بله، پیشنهاد ما در عرصهﯼ تحول در فکر همین است. به عبارت دیگر ما در این پیشنهاد، به صورت ریشهای، چگونگیِ هدایت نگرشهای اجتماعی در راستای «جهتگیری انقلاب اسلامی» را مطرح کردهایم. این خیلی مسئلهﯼ مهمی است. مستحضر هستید که در دنیای غرب، مثلاً در حوزهﯼ امنیت، در شهری مثل لندن[کل انگلستان صحیح است]، طبق آمارهای قدیمی، شش میلیون دوربین برای کنترل عمومی نصب شده است[6]. چرا؟ چون نمیتوانند بر روی موضوع امنیت و خواستههای مردمشان، همگرایی ایجاد کنند، بنابراین مجبورند از بیرون این کنترل را انجام دهند. شما این مسئله را با دوران دفاع مقدس ما مقایسه کنید. هشت سال، نه یک سال و دو سال، یعنی دو برابر یکی از جنگهای جهانی. همهی دنیا هم روبروی ما بودند. ما امکانات ظاهری مادی هم نداشتیم. اما در جنگ ماندیم. سِرّ آن هم این بود که جنگ به صورت مردمی اداره میشد. به نظر شما مردم چرا حاضرند برای یک چنین موضوعی به این میزان هزینه پرداخت کنند؟ آیا چیزی به جز این است که مردم نسبت به این موضوع توجیه شدهاند؟ همانطور که مشاهده میکنید، کارکِرد «هدایت نظامات ذهنی» این است. اگر نسبت به یک موضوع، توجیه عمومی ایجاد شود، اگر نگرشهای عمومی نسبت به یک موضوع و تحولی که قرار است در آن موضوع ایجاد شود، هماهنگ شود، مردم تا آخر با شما همکاری خواهند کرد.
مجری: یعنی باید گفتمانسازی صورت بگیرد.
حجت الاسلام کشوری: بله، باید در مورد مسئلهﯼ تحولِ در فکر، گفتمانسازی شود. توجه کنید من یک قدم جلوتر را نشان دادم، به این معنا که یک بحث اثباتی را مطرح کردم. از اینجا به همهﯼ پژوهشگران و نخبگانی که صدای بنده را میشوند، پیشنهاد میکنم که بر روی مفهوم «هدایت نظامات ذهنی» که ما در اولین نقشهﯼ راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی پیشنهاد دادهایم، فکر کنند. اثر اول این مسئله این است که میتوانیم در همهﯼ زمینهها با مردم، تفاهم کنیم. دیگر لازم نیست از مکانیزمهای برونگرا، جبری و ضد فطرت برای ادارهی جامعه استفاده کنیم.
مجری: انشاالله بیشتر به این بحث میپردازیم. جناب آقای مهندس بفرمایید.
مهندس بیرانوند: ببینید بر اساس تکلیفی که مادهﯼ یک برنامهﯼ پنجم توسعه دارد، میبایست ظرف حداکثر سه سال، دولت به کمک بقیهﯼ قوا، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را -که دارای تعریف خاصی است- تدوین نماید. در ادامه باید این الگو زیربنای تدوین برنامهﯼ ششم قرار گیرد.
مجری: اتفاقاً سؤال من هم همین بود. هم اکنون با توجه به اینکه برنامهﯼ پنجم توسعه رو به اتمام است، ما چه موقعیتی در مورد الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت داریم و چه مؤلفههایی از این الگو باید در برنامهﯼ ششم لحاظ شود؟
مهندس بیرانوند: بله، همین را خدمتتان عرض میکردم. ما ضمن تشکر از معاونت راهبردی ریاست محترم جمهور که این تکلیف را اجرایی کردند و در یک جلسه مشترک، از پیشنویس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت رونمایی کردند. در این جلسه تعدادی از متخصصین هم حضور داشتند و نقطه نظرات خود را مطرح کردند. ضمناً قرار هم بر این شد که این نقطه نظرات دیده شده و پیشنویس را با آنها تکمیل نمایند و بعد از تکمیل، آن را به مجلس ارائه کنند. این لایحه باید آماده شود و ما هم ممنون زحماتی که کشیده شده هستیم، این لایحه بعد از تصویب، زیربنای برنامهﯼ ششم توسعه قرار خواهد گرفت. سؤال من از حاجاقا این است که ما الان وسط میدان هستیم. لایحهﯼ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید تصویب بشود و فکر میکنم از همین هفتههای آینده هم آقای نوبخت گفتند که قرار است وارد تدوین برنامهﯼ ششم شویم که این الگوی پیشرفت، مقدمهﯼ آن است. قطعاً روح این الگو باید بر برنامهﯼ ششم حاکم شود. اگر این اتفاق نیفتد، بلایی در برنامهﯼ ششم بر سر ما میآید که در برنامهﯼ پنجم و چهارم بر سر ما آمد. ما الان باید از بعضی اتفاقات توبه کنیم. بحث ازدواج و اشتغال جوانان ما. اینها همه به طریقی به نحوهﯼ رفتار ما در برنامهﯼ پنجم و چهار باز میگردد. آن بحثی که عرض کردم تعرضی دارم به حاجاقا این است که آیا بحث تحول در عرصهﯼ فکر را مقدمهﯼ این بحث قرار دهیم؟ یا اینکه در حین اجرا این اتفاق خواهد افتاد؟
مجری: حاج اقا بفرمایید.
حجت الاسلام کشوری: برای اینکه به این فرمایش برادر عزیزم جناب آقای بیرانوند برسم، اجازه بدهید مفهوم «هدایت نظامات ذهنی» را قدری شرح دهم. بعد به نظرم میشود پیشنهاداتی را در حد پیوست به برنامهﯼ ششم بر اساس این پیشنهاد، الصاق کرد. همانطور که میدانید، هم اکنون سال هشتمی است که مسئلهﯼ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مطرح شده است. چند ما دیگر سالگرد سخنرانی آیت الله امام خامنهای است که در دانشگاه سمنان برگزار شد[7]. برای اولین بار ایشان در دانشگاه سمنان این مسئله را مطرح کردند که ما برای پیشرفت کشورمان نیازمند یک الگوی خاص، غیر از الگوهای رایج دنیا هستیم. پیشرفت عملاً از ابتدای انقلاب آغاز شده بود اما آن پیشرفتی که مد نظر انقلاب است، همواره توسط ادبیات توسعه، تخطئه شده است.
مجری: اتفاقاً تأکید حضرت آقا هم همین است که مفهوم پیشرفت، با مفهوم توسعه اشتباه گرفته نشود.
حجت الاسلام کشوری: بله، حضرت آقا به صورت رسمی از سال 85 این مسئله را به صورت گفتمانی مطرح کردند و بعد از آن هم در سالهای بعدی، تأکید بسیاری بر این مسئله داشند که نخبگان و مدیران جامعه باید بنشینند و بر روی این مسئله تأمل کنند که الگوی پیشرفت اسلامی چیست؟ ابعادش چیست؟ مبنای فکری آن چیست؟ روششناسیاش چیست؟ و ابعاد مختلف آن ...
مجری: نکتهای که جناب آقای مهندس بیرانوند فرمودند این بود که آیا باید کار را متوقف کنیم تا اول این زمینه محیا شود؟ یا اینکه خیر باید در حین اجرا به این مسئله بپردازیم؟
حجت الاسلام کشوری: راجع به مسئلهﯼ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به دو نکته باید توجه کنیم. یکی اینکه باید به صورت پخته حرکت کرد. حرکتهای از روی عجله، بدون محتوای تولید شده یا خدانکرده! محتوای متأثر از توسعهﯼ غربی که فقط نام آن تغییر داده شده است؛ این روند مسیر الگوی پیشرفت اسلامی را منحرف خواهد کرد.
مجری: البته با گذشت هشت از این موضوع، دیگر نمیتوان به این عملکردها، اقدامات عجولانه گفت.
حجت الاسلام کشوری: خب بنده هم میخواهم همین مسئله را عرض کنم. در طول این دوران که ما مشغول این مسئله بودیم و کا را پیگیری کردیم، به یک پیشنهاد اثباتی مشخص راجع به مسئلهﯼ الگوی پیشرفت اسلامی رسیدهایم. به نظر من شما باید اجازه بدهید تا من مفهوم «هدایت نظامات ذهنی» را شرح بدهم تا بعد بتوانیم یک سری پیشنهادهای مشخص برای برنامهﯼ ششم ارائه کنیم و کار شروع شود. البته به نظر من، تحقق تامّ الگوی پیشرفت اسلامی مطلوب -بنابر تصویری که ما در اولین نقشهﯼ راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی دیدهایم- به چهار یا پنج برنامهﯼ پنج ساله نیازمند است. اما کار را میتوان شروع کرد و من هم با شروع کردنش موافقام. بنابراین آقای بیرانوند اگر به دنبال این هستند که کاری در مجلس انجام دهند، باید یک وقتی بگذارند تا ما یک گزارش اثباتی از بحث خدمت دوستان ارائه کنیم. البته این نکته را هم بگویم که آقای بیرانوند جزء کسانی هستند که وقت بسیاری برای این موضوع میگذارند. جای تشکر دارد که یک نماینده با همهﯼ اشتغالات اجرایی و مردمیای که دارد، به این مسئله بنیادی هم توجه میکند.
بنده جایگاه مسئلهﯼ «هدایت نظامات ذهنی» را در قالب چند مثال توضیح میدهم و در ادامه هم بهتعریف اصطلاحی آن میپردازم تا در نهایت بتوانیم وارد تبیین مسئله شویم. من میخواهم جایگاه مسئلهﯼ «هدایت نظامات ذهنی» را باز کنم و بگویم که حرف ما در نقشهﯼ راه چیست؟ یکی از مسائلی که در کشور ما وجود دارد، این است که ما نیازمند تولید علم در کشورمان هستیم. هر عاقلی که به ادارهﯼ کشور نگاه میکند، اذعان میکند که ادارهﯼ کشور بدون پیشرفت علمی اتفاق نمیافتد. یکی از ساحتها، تولید علم است. بنابراین اصل مسئلهﯼ تولید علم، یک مسئلهﯼ غیرقابل انکار است. اما وقتی شما وارد دانشگاهها و نهادهای علمی میشوید و پایاننامهها را کنترل میکنید، میبینید پایاننامههایی که در نظام علمی کشور نوشته میشود، از دو آفت مهم رنج میبرند.
آفت اصلی این است که اکثر این پایاننامهها دچار ترجمهگرایی شده است. فرض کنید که یک پایاننامه در رشتهﯼ جامعهشناسی نوشته شده که آقای الف که در یک کشور خارجی و اجنبی با شرایط خاص کشور خودش، تحلیلی از جامعه ارائه کرده و نهادهای مختلف جامعه را تحلیل کرده است. بعد میبینیم که همان تعریف که مربوط به یک سری پیشفرضهای ارزشی و آکسیومهای[8]خاص است، همان مفاهیم و تئوریها در جامعهﯼ ایران آورده شده و برای تحلیل یک مسئله، تبدیل به پایاننامه میشود.
دقت کنید حداقل شرایطی که ما در نظریهپردازی و تولید علم باید مورد توجه قرار دهیم، رعایت بوممسئله است. بدون لحاظ شرایط بومی ما دچار مشکل میشویم. میبینیم که بخش قابل توجهی از پایاننامهها، دچار آفت ترجمه هستند.
آفت دوم پایاننامهها این است که بخش دیگری از آنها دچار آفت کلینگری و غیرکابردی بودن هستند. به این معنا که یک مسئله را طرح کرده است اما این مسئله ارتباط چندانی با مشکلات روز جامعه ندارد. ممکن است که متأثر از تئوریهای غربی هم نباشد، اما یک مسئلهﯼ کلی و غیرضرور را تحلیل کرده است. مثلاً به جای اینکه در همان رشتهﯼ جامعهشناسی که عرض کردیم، مسئلهﯼ طلاق را تحلیل کند، به یک مسئلهﯼ دسته دوم یا دسته سوم غیرکاربردی پرداخته است.
پس از یک طرف ما نیازمند تولید علم هستیم و از طرف دیگر باید پایاننامهها را به صورتی هدایت کنیم که نیازهای انقلاب تأمین شود. عرض من این است که آیا میتوان به این منظور به صورت دستوری عمل کرد؟ آیا میتوان به این صورت عمل کرده که مثلاً آییننامهای تنظیم کنیم و بگوییم که پایاننامهها باید به این صورت تنظیم شوند؟ قطعاً همه اذعان میکنند که در حوزهﯼ تولید علم، نمیتوان به صورت دستوری عمل کرد. نمیتوان با ابلاغیه مسئله را حل کرد. بلکه باید با استاد و دانشگاه، سؤال مورد نظر انقلاب را تفاهم کرد. توجه کنید من این نکته را مطرح کردم که ما در تولید علم، نیازمند یک تفاهم با جامعهﯼ نخبگانی بر روی این مسئله هستیم که نیازهای امروز کشور چیست؟ در اصل بنده جایگاه «هدایت نظامات ذهنی» را به نحو تمثیلی بیان کردم. ما در نقشهﯼ راه، یکی از 81 موضوعی که تنظیم کردهایم، موضوع بانک سؤالات جمهوری اسلامی است. ما 243 «مادر سؤال» -که از دل خود این سؤالات هم سؤالاتی زاییده میشود- را استخراج کردهایم؛ که از یک طرف ناظر به جهتگیری اسلامی انقلابند - ما بدون اسلام نخواهیم توانست مشکلات مردم را حل کنیم- از طرف دیگر ناظر به مشکلات حال حاضر جامعه است. ما آمدهایم این سؤالات را استخراج کردهایم. به نظر ما اگر در برنامهﯼ ششم، سازکاری پیشنهاد شود -که ما پیشنهاد آن سازکار را هم داریم- که ما بتوانیم نهاد بانک سؤالات جمهوری اسلامی را راهاندازی کنیم ...
مجری: در حقیقت نیازها احصاء شود.
حجت الاسلام کشوری: عرض من است که ما احتمال اولیهﯼ آن را مطرح کردهایم و 243 مادر سؤال را روی میز گذاشتهایم. اگر این سؤالات پردازش شده و مطرح شود، میتوانیم با دستگاه عظیم علمی کشور تفاهم کنیم که این سؤالات، مسائل امروز جامعه است. اگر شما خواهان تولید علم هستید که قطعاً هم هستید؛ بنده عرض میکنم که کلید تولید علم، داشتن سؤالات مشخص است. اینکه آقای بیرانوند میفرمایند که شما چه پیشنهاد مشخصی؟ یکی از 81 پیشنهاد مشخص ما، فراهم شدن سازوکار اجرایی برای پردازش این نظام سؤالات است. ما یک سری دفترچههای شرح سؤال داریم که با آن دفترچهها، میتوانیم نظامات ذهنی استاد و دانشجو را با نیازهای روز جامعه و انقلاب درگیر کنیم.
قصد من این بود که مفهوم هدایت نظامات ذهنی را در یک مثال شرح دهم، اگر فرصتی بود انشاالله شرح بیشتری به مسئله خواهم داد.
مجری: اگر جمعبندی شما نسبت به این پیشنهاد حاجاقای کشوری دارید مطرح بفرمایید.
مهندس بیرانوند: من ممنونم که حاجاقا به صورت اجمالی! بحثشان را مطرح کردند اگر به صورت تفصیلی میخواستند مطرح کنند، چقدر طول میکشید.
راجع به نکتهای که برادرمان[خطاب به مجری] فرمودند که ما هشت سال است که شروع کردهایم، واقع قضیه این است که ما اخیراً راجع به این مسئله در حال رسیدن به تفاهم هستیم. مگر چند سال قبل شما میتوانستید به نقد توسعهﯼ غربی اقدام کنید؟ اگر این کار را میکردید، تیترهای روزنامههای فردا این میشد که اینها میخواهند با چرخهایی ماشینهایشان را به حرکت درآورند، که چهارگوش است! الان به نظر من توانستهایم بر روی این مسئله به تفاهم برسیم که متناسب با شأن و نیازمان و برای کسب آن چیزهایی که تمدن غرب به ما نمیدهد، باید خودمان یک برنامه تولید کنیم. به این معنا که باید یک جامعهﯼ مرفّه داشتهباشیم که در آن جامعه، هم عدالت بر سرجای خودش است، هم خانواده سر جای خود است و هم اگر به یک قسمت جامعه دست زدیم، چهل جای دیگر خراب نمیشود. همان چیزی که حضرت آقا فرمودندکه اگر ما فقر و فساد را از بین بردیم، دراین صورت خواهیم توانست دست یک نفر را بگیریم و بگوییم که ما میخواهیم شما را به سمت بهشت ببریم.
مجری: بینندگان عزیر میتوانید در نیمهﯼ دوم برنامه به مباحث ما توجه بفرمایید.
مجری: جناب آقای مهندس بیرانوند، هدف نهایی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست؟ اهداف اقتصادی و رفاه اجتماعی و اینگونه مباحث، چه جایگاهی در این موضوع دارند؟
مهندس بیرانوند: ما هنگامی میخواهیم این طرف(الگوی پیشرفت اسلامی) را تعریف کنیم، باید نقیض آن را در آن طرف(الگوهای غربی) تعریف کنیم. در طرف مقابل، برای یک جامعهﯼ آرمانی، یک پارادایس[9] تعریف میکنند. یک بهشتِ ناکجاآبادی که هر کس متناسب با فهم خودش، به تعریفِ ابعاد آن اقدام میکند. اما ما در تعریف فرهنگ اسلامی یک غایت تعریف میکنیم که آن هم تحقق تمدن اسلامی است؛ که در آنجا، شاخصهای هویت دینی محقق شدهاند. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، نحوهﯼ دستیابی به تمدن اسلامی را پس از مراحلی -دولت اسلامی و جامعهﯼ اسلامی- مطرح میکند. در تمدن اسلامی، ما هم در درون و هم در تنظیم روابط بینالمللی، بر مبنای شاخصههای دینی حرکت میکنیم.
مجری: جایگاه اهداف اقتصادی و رفاه اجتماعی را هم در این الگو مطرح بفرمایید.
مهندس بیرانوند: اولاً هر کس شأن خودش را دارد. ما در طرف نقیض مشاهده میکنیم که جایگاه فرد، در حزب تعریف میشود. البته نگویند که بنده ضد حزب هستم اما در دنیای غرب به این صورت است. همچنین در دنیای غرب، احزاب عمدتاً توسط صاحبان سرمایه اداره میشود. ما شِمایی از آن چیزی که قرار است در آینده اتفاق بیافتد را الحمدالله هم اکنون داریم که در ارتباط با پذیرش نقش اجتماعی مردم است. این مسئله را در انتخابات متعدد، از مجلس خبرگان رهبری گرفته تا مجلس شورای اسلامی و ... میبینیم که حضور مردم -با اینکه این یک شِمایی از آن چیزی که باید باشد است- یک حضور واقعی است. به این معنا که یک رأی هم یک رأی است. همانطور که مشاهده کردید، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، بدون هیچ مشکلی به فضل خدا، با اختلافی نزدیک به 250 هزار رأی، انتقال قدرت صورت گرفت و این یک انتقال واقعی بود. به این معنا که مردم احساس کردند که رأیشان مؤثر است و این هم ناشی از این است که مردم خودشان را صاحبان نظام و حکومت میدانند.
در مباحث اقتصادی هم به همین صورت است. در طرف مقابل معمولاً صاحبان کمپانیها و پولدارها هستند که جامعه را اداره میکنند و منافذ اقتصادی در دست آنهاست ...
مجری: سؤال من مشخصاً در این مورد است که تأکید حضرت آقا بر روی این مسئله است که من عمداً از کلمهﯼ پیشرفت استفاده کردم برای اینکه با مفهوم توسعهﯼ غربی کاملاً متمایز باشد. به این معنا که به موازات توسعه، عدالت هم باید محقق گردد و پیشرفتِ عدالت را هم ما باید در جامعه، شاهد باشیم. در واقع میخواهم ببینم که بر اساس این الگویی که در آن، عدالت اجتماعی و رفاه اقتصادی هم که باید رشد کند؛ این مسئله را شما در برنامهﯼ ششم توسعه به چه صورت مورد توجه قرار دادهاید؟
مهندس بیرانوند: ما برای تأمین نیاز مردم، به دو صورت میتوانیم به مسئله نگاه کنیم. مثلاً تأمین معیشت مردم را مثال میزنم. من که به عنوان یک مدیر هستم و میخواهم معیشت جامعه را -که احساس میکنم عائلهﯼ ما هستند- تأمین کنم؛ یا به این سمت میروم که جایگاه اجتماعی کسب کنم و صاحب رأی شوم یا میتوانم از طرف دیگر به این صورت وارد شوم که من به واسطهﯼ اینکه یک فعل عبادی انجام داده باشم، به مردم کمک میکنم.
مثالی برای شما میزنم که موضوع روشن شود و آن را به مسئلهﯼ انرژی هستهای هم ربط میدهم. یک عدهای به ما میگویند که شما انرژی هستهای را به منظور تأمین انرژی میخواهید؛ اما ما میگوییم که خیر انرژی هستهای هم اکنون نمادی از عزت و بزرگواری این ملت است. ممکن است که دشمن به ما بگوید که من انرژی مورد نیاز شما را به شما میدهم و یا اینکه بگوید شما باید از منابع زیرزمینی خودتان انرژی مورد نیازتان را برداشت کنید؛ اما دشمن عزت و بزرگواری را نمیتواند به ما بدهد. در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، میتوان به این صورت گفت که ما ذیل تحقق اهداف مادی، اهداف بزرگ معنوی -که شنیدهام در سلسله نیازمندیهای مازلو[10] هم بعداً به آن اشارههایی شده است- مثلاً تحقق عزت را داریم. برای تأمین انرژی تلاش میکنیم اما نگاه ما به این است که استقلال کشور را تقویت کنیم. آیا بحث دیگری دارید؟
مجری: در ادامهﯼ برنامه میخواهم نسبت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را با سبک زندگی اسلامی مطرح کنم. طبیعاً این الگو شامل سبک زندگی، رفتار اجتماعی و مدل زیستن هم میشود. میخواهم بدانم که اصولاً چه تفاوتی بین مدل زندگی و سبک زندگی ایرانی اسلامی با سبک زندگی غربی وجود دارد؟
حجت الاسلام کشوری: اینکه شما میفرمایید، سبک زندگی، حتماً پیشفرض آن این است که مردمی که قرار است با این شاخصهها زندگی کنند، باید قبلش مسئله برایشان جا افتاده باشد. من قصد دارم سبک زندگی را به مثالی برای همان مفهوم «هدایت نظامات ذهنی» که مطرح کردم، تبدیل کنم. بالاخره وقتی شما سبک زندگی اسلامی را برای مردم، جا نمیاندازید، چطور انتظار دارید که محقق شود؟ بالاخره باید این مسئله با مردم تفاهم شود. وقتی در سن شکلگیری شخصیت در آموزش و پرورش، آموزشهایی را به فرد انتقال میدهید که فرد را آماده میکند تا به تکنسین بخش خدمات و تولید تبدیل شود -عمدهﯼ آموزشها به این منظور است که یک فرد بتواند در آینده، در یک کارخانه یا بنگاه اقتصادی نقشی را بپذیرد- آنوقت در این شرایط توقع دارید که سبک زندگی اسلامی محقق شود؟ این دو مسئله با یکدیگر در تعارض هستند. یکی از لوازم سبک زندگی اسلامی -برمبنای هدایت نظامات ذهنی- تحول بنیادین در آموزش و پرورش است. اگر شما توقع دارید که سبک زندگی اسلامی محقق گردد، باید به مثابهﯼ فیزیک 1 و 2 و 3 که در مدارس تدریس میشود، خانوادهﯼ 1 و 2 و 3 هم تدریس شود. یکی از عجایب جامعهﯼ ما این است که همواره یک مسئله را به صورت غیردقیق و غیرعمیق، بعضی از نخبگان، مطالبه و مطرح میکنند. اگر شما سبک زندگی اسلامی را میخواهید، بدون اینکه در مورد آن، هدایت نظامات ذهنی انجام دهید؛ راه به جایی نخواهید برد.
مجری: در حقیقت باید ابتدا این مسئله مطالبه شود تا در ادامه زمینهﯼ تحقق آن هم فراهم شود.
حجت الاسلام کشوری: اشکالی ندارد. عرض من این است که در ضمن مطالبه، باید به ارائه راه حل هم اقدام کنیم. اجازه بدهید من مسئلهی سبک زندگی را قدری بیشتر بشکافم. همهی ما میدانیم که ویژگیهای اصلی شخصیتی انسان، در نهاد خانواده شکل میگیرد. وقتی الگوی تولید شما که متأثر از توسعهﯼ غربی است و تئوریهای اقتصادی که در جامعه به کارگیری میکنید، در کتابهای درسیشان صراحتاً ذکر کردهاند که زن، نیروی کار است. همچنین دستگاه آمارگیری، به صورت غیررسمی و رسمی، آمار بیکارهای کشور را اعلام میکنند و میگویند که نصف جمعیت ایران بیکار است - مادرانی که برای فرزند خود و تربیت آنها وقت میگذارند و شخصیتش را شکل میدهند، رسماً به عنوان بیکار در نظر گرفته میشوند- و این را به صورت یک تحقیر مطرح میکنند و میگویند که نصف جمعیت ایران بیکارند، بلکه میگویند نصف جمعیت کار میکنند و بقیه استفاده میکنند ...
مجری: استناد شما به کدام آمار است؟
حجت الاسلام کشوری: حالا اگر اجازه بدهید من اصل مسئله را بیان میکنم. ما که قصد نداریم اینجا بیان انتقادی داشته باشیم و کسی را محکوم کنیم. اما بالاخره این مسائل دور و بر ما اتفاق میافتد. شغل را به عنوان کاری که مولد ارزش افزوده است، تعریف میکنند. وقتی شما با نهاد خانواده به این صورت برخورد میکنید، تحقیرش میکنید، کار در خانه را با نظام آماری و با نظام مفاهیمتان، تحقیر میکنید؛ خانواده دچار ضعف شده و آرام آرام دچار فروپاشی خواهد شد. در خانوادهای که پدر سر کار است، مادر هم سر کار است و فرزند هم احتمالاً در مهد کودک است، شخصیت فرزند با استاندارهایی که شما در سبک زندگی اسلامی تعریف میکنید، شکل نمیگیرد. بنابراین یکی از لوازم تحقق سبک زندگی اسلامی، احیای نهاد خانواده است. این جزء دردهای کشور است. وقتی ما میدانیم که در بحث جمعیتی دچار مشکل هستیم؛ بین برخی از کارشاناسان این بحث وجود دارد که آیا اگر ما مرخصی زایمان را از شش ماه به نُه ما ارتقاء دهیم، این به ضرر حقوق زن است یا به نفع اوست؟! به این معنا که شخصیت زن و حقوقش را بریدهﯼ از نهاد خانواده تحلیل میکنند. دعوا میکنند که آیا شش ماه مرخصی به نُه ما تبدیل شود یا نه و در مقابل این مسئله مقاومت میکنند. حال سؤال من این است که فرضاً مرخصی زایمان به نُه ما هم افزایش پیدا کند، چه اتفاق ویژهای در مورد نهاد خانواده به وقوع میپیوندد؟ در این زمینه، دهها حکم برنامه نیاز داریم. ما باید یک بستهﯼ سیاستهای حمایتی در برنامههای پیشرفت کشور قرار دهیم. البته ممکن است برنامهﯼ ششم هم، برنامهﯼ توسعه شود، این را نمیدانم! اما اگر قرار است به سمت پیشرفت حرکت کنیم، یکی از اقلامی که باید در آن، به حکم برنامه تبدیل شود این است که بستههای سیاستهای حمایتی از نهاد خانواده، باید به صورت مشخص، دیده شود. باید نهاد خانواده را تقویت کنیم. از فواید تقویت نهاد خانواده، حل مشکل جمعیت کشور است. وقتی «مادری» به عنوان شغل در نظر گرفته شد -به عنوان مثال، مادارن را بیمه کردید و دهها حمایت از این مسئله داشتید- این نگاه مادی -که متأسفانه مانند موریانه در فضای تصمیمسازی کشور، در حال خوردن کشور است!- را کمی نقد کردهاید. من با نگاه مادی خودشان -جدل احسن- در حال نقد هستم. ما میگوییم که سرمایهگذاری برای نهاد خانواده و شغل حساب کردن مادری، یک نوع سرمایهگذاری برای آینده است. چرا؟ زیرا وقتی شخصیت فرزندان به خوبی شکل گرفت، هزینهﯼ کمتری برای تأمین امنیت جامعه باید صرف کنیم. سیاست جامعه هم دچار مشکلات کمتری میشود.
مجری: به نوعی ریشهﯼ تمامی مسائل است.
حجت الاسلام کشوری: بله الگوی پیشرفت اسلامی در حال تبیین این مسئله است. اگر ما به صورت کلی بگوییم که سبک زندگی اسلامی را باید محقق کنیم، این صحیح نیست. عرض من این است که سبک زندگی اسلامی بدون نهاد خانواده محقق نمیشود. سبک زندگی اسلامی بدون تحول بنیادین در سیستم آموزش و پرورش میسر نمیشود. بدون تحول در مدل تولید هم نمیتوان سبک زندگی اسلامی را محقق کرد. به عنوان مثال من پیشنهاد میکنم که در قانون برنامهﯼ ششم، این نکته به صورت قانون درآید و بنویسند، زنانی که هم اکنون مشغول کار هستند، اگر نصف زمان کامل را کار کنند، ما این مقدار کار را به اندازهﯼ زمان کامل حساب میکنیم. دولت باید یارانه بدهد. چه اشکالی دارد؟! از فواید این کار این است که نهاد خانواده تقویت میشود. شما ابتدای روز، که فرد دارای نشاط است، خانم را بیرون از خانه میبرید، فعالیتهای اداری و غیراداری به عهدهﯼ او مینهید، به این ترتیب وقتی که بعدازظهر به منزل بازمیگردد، با روحیهی خسته وارد شده و دیگر نمیتواند نه به شوهرش برسد و نه به فرزندانش. از طرف دیگر هم میگوییم که سبک زندگی اسلامی باید محقق شود! به نظر من باید قوانین کار در مورد بانوان مورد بازنگری جدی قرار گیرد. من همینجا از شما خواهش میکنم، اگر یک فضای گفتمانی در صداوسیمای جمهوری اسلامی راه بیافتد -بدون اینکه ما بخواهیم عیبی از کسی بگیریم- که حداقل در برنامهﯼ ششم، پیوست بستهﯼ حمایتی از نهاد خانواده و پیوستِ سیاستهای ناظر بر گسترش عدالت در آن گنجانده شود، اتفاق خوبی خواهد بود.
مجری: اتفاقاً سؤال بعدی من هم به نوعی به این موضوع وابسته است. ما در سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی قرار داریم. حاجاقا هم اشاره کردند که بالاخره حاکمیت و دستگاه اجرایی دخیل هستند. من میخواستم اشاره کنم که دستگاههای اجرایی و حاکمیت، یعنی همان مدیریت جهادی و عزم ملی، چطور میتواند به تحقق اهداف الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، کمک کند؟
مهندس بیرانوند: ما یک جامعهﯼ آرمانیِ شفاف و روشن را مشخص کردهایم. قطعاً برای رسیدن به آن نقطه، همکاری و هماهنگی همهﯼ آحاد جامعه را نیاز داریم. مدیران و دستگاههای اجرایی، اختیارات و مقدوراتی دارند. آنها هم حتماً باید پای این کار بیایند. دستگاههای ما به واسطهﯼ اینکه در کار خودشان متخصصاند، چابک و ورزیده و آموزش دیدهاند، نقاط ضعف و شکافهایی که در اجرای وظایفشان دارد را خوب میشناسند؛ میتوانند در این مسیر کمک کنند، اما به شرطها و شروطها. یکی از شروط آن این است که باید از افرادی استفاده کنند که به این قضیه مؤمن باشند. بدانند که باید تلاش کنند و بخواهند که وقت بگذارند. به این قضیه به چشم جهاد نگاه کنند. من سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری(دام ظله) را که در مورد اقتصاد مقاومتی است، آوردهام. در یک قسمت ایشان اشاره کردهاند که ما باید تولید ثروت و تولید ارزش افزوده را به عنوان یک ارزش و جهاد در نظر بگیریم. اگر دستگاهها و افرادی در که در آن دستگاهها هستند، بیایند و با این نگاه به مسئله کمک کنند؛ میتوانیم به آن سمت حرکت کنیم.
من مثالی خدمت شما عرض کنم، در جریان جنگ تحمیلی -که دو سه روز آینده سالروز فتح خرمشهر است و از همین جا به تمام شهدا درود میفرستیم و خدمت مردم خرمشهر و ملت ایران تبریک عرض میکنیم- ما ورود کردیم و از توانمندیهای عناصر مؤمن و متعهد استفاده کردیم. با استفاده از توانمندیهای همین عزیزان -که روحیهﯼ جهادی محرک آن بود- ساختار و سازمانِ کناری و حامی جنگ را ایجاد کردیم. به این معنا که عزم ملی را با استفاده از داشتهها، امکانات و مدیران جهادی ترکیب کردیم و در نتیجه ما توانستیم جنگ را به مدت هشت سال مدیریت کنیم، جنگی که در آن همهﯼ دنیا پشت سر دشمن ما ایستاده بود! نسل جدید ما بدانند که ما در جریان جنگ، اگر به سیمخاردار هم نیاز داشتیم، نه شرق به ما میداد و نه غرب. اتفاق بزرگی افتاد. اتفاق بزرگ این بود که همه با هم یک نیت داشتند. نیت بزرگ مردم ما مقاومت بود. آن کسی که دیندار بود به واسطهﯼ دینش، آن کسی که انقلاب را میخواست به واسطهﯼ پاسداری انقلاب و آن کسی هم که خاک را میخواست، به خاطر خاک پای این موضوع آمده بود و یک حماسهﯼ بزرگ شکل گرفت.
در بحث انرژی هستهای هم به همین صورت است. مردم ایران همگی پشت سر این قضیهاند زیرا میدانند بقای مادی و تأمین انرژیمان در نسلهای بعد و تحرک صنعتمان به انرژی هستهای وابسته است. به این علت است که عزم ملی به دنبال این است که مقاومت کند. هزینههایی که دشمن میخواهد به ما تحمیل کند، مردم داوطلبانه تحمل میکنند تا انشاالله چرخ صنعتمان بچرخد، عزتمان افزایش پیدا کند و کرامتمان هم افزایش پیدا کند.
من یک چیزی راجع به الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت بگویم ...
مجری: آقای مهندس در کنار مطلبی که میخواهید بفرمایید، چه انتظاراتی از دستگاههای دولتی وجود دارد؟
مهندس بیرانوند: عرض کردم، دستگاهها مقدورات و امکانات و تجربههای فراوانی دارند. ما نمیگوییم که در دستگاهها تشکیلات جدیدی راهاندازی شود، بلکه میگوییم که قطعاً باید با استفاده از عناصر معتقدی که در آن دستگاهها وجود دارد، به این مسئله کمک کنند. در این صورت دو اتفاق میافتد. اولاً نیروهایی برای تحقق الگو تربیت میشوند و همچنین درون سازمانها همراهی ایجاد میشود. اگر یک نقشه کشیده شود، حتی اگر بسیار خوب هم باشد، اما دستگاهها هماهنگی نکنند، آن نقشه محقق نخواهد شد. ما میدانیم که در بیساری از دستگاهها، بالاخره سالهاست که عزیزان ما با روشهای دیگری کار کردهاند. این روشهای دیگر در بسیاری از موارد ما را به دیوار سخت بتونی زده است! باید بپذیریم و اگر هم جایی لازم باشد، باید توبه کنیم. سیاستهای ما در بعد خانواده، سیاستهایی بوده است که باید حتماً مورد تجدید نظر قرار گیرد. جبران این اتفاقی که افتاده است، چندین سال به طول خواهد انجامید. من امروز یک آماری را دیدم که یکی از سیاستمداران خارجی گفته بود: ایرانیان ظرف سی سال گذشته، به صورت اعجابآوری رشد جمعیتشان را کاهش دادهاند. برادران عزیز ما، آن کسانی که تصمیمگیرندهاند، به این بحث، حتی اگر شده است باید به صورت یک بحث امنیتی نگاه کنند! ما خودمان در بعضی از روشهایمان، به تحقق اهداف دشمن کمک کردهایم. روایت است که حضرت رسول (صلی الله علیه و اله و سلم) در مورد بحث جمعیت و توالد سفارشات بسیار زیبایی دارند. سیاستهای جمعیتی را هم مقام معظم رهبری (دام ظله)، چند روز قبل ابلاغ فرمودند و یکی از محورهای آن همین بحث بود که ما در گذشته به گونهای حرکت کردهایم که امروز دچار بحران شدهایم. زنگ خطر زندگی مجردی به صدا درآمده است. این ناشی از چیست؟ ناشی از برنامهریزیهاییست که صورت گرفته است. بپذیریم که باید قطعاً در بعضی از این برنامهریزیها، تجدید نظر کنیم. بپذیریم بعضی از این تئوریهایی که در دانشگاهها تدریس میکنیم، وحی منزل نیست. هرکدام از این تئوریها در زمان خودش، در مکان خودش و توسط فرد خاصی ارائه شده است. شاید در یک روز خاص، ناظر به حل یک مشکل بوده است، اما اینها لزوماً با همدیگر تصویر زیبایی از جامعه به ما نشان نمیدهند. ما معتقدیم اگر به سمت تحقق شاخصههای هویت دینیحرکت کنیم، ولو اینکه با تحقق کامل آنها فاصله هم داشته باشیم، به مقصودمان خواهیم رسید. شبیه به بالارفتن از یک کوه است. هرچه از یک کوه بالاتر برویم، منظر و دید ما بهتر خواهد شد. اگر ما به سمت تحقق شاخصههای هویت دینی حرکت کنیم، به این علت که با یکدیگر مرتبطاند و از یک منبع به وجود آمدهاند -ما معتقدیم از وحی، حدیث و عقل و اجماع است، ضمن اینکه منابع تولید الگوی پیشرفت اسلامی هم همین است- ما قائل به این هستیم که اگر به این شاخصهها توجه شود، جامعهﯼ ما به صورت کاریکاتوری رشد نخواهد کرد بلکه به یک جامعهﯼ متوازن خواهیم رسید.
در مادهﯼ یکِ پیشنویس لایحهﯼ الگوی پیشرفت، که به تعریف الگوی پیشرفت میپردازد، میگوید که الگوی پیشرفت، یک نقشهﯼ جامع است. این نقشهﯼ جامع در چند عرصه، جهتگیری ها را بیان میکند. جهتگیری اقتصاد، جهتگیری علم و فناوری، جهتگیری اجتماعی، سیاسی، دفاعی امنیتی، حقوقی، فرهنگی، اداری و مدیریتی. ما در همان جلسهای که خدمت دوستانمان در معاونت راهبردی ریاست جمهوری بودیم، این مطلب را عرض کردیم که به طور قطع و یقین، این لایحه نیازمند رمزگشایی یا پیوستهای تخصصی است. به این منظور که ما برای فهم این لایحه، نیازمند فهم چیز دیگری نباشیم. این یک نقشه است. نقشه ما را از دیگر مسائل، اگر نگوییم که بینیاز، اما کم نیاز میکند. امید هست که در تدوین لایحهﯼ اصلی، این نکات هم دیده شود، که وقتی میگوییم تقویت رابطهﯼ مردم و حاکمیت، [منظور ما چیست؟]. واقع امر این است که مردمسالاری ما تعریفش با دموکراسی غربی دوتاست. این را باید بپذیریم که در مردمسالاری، مردم به طور واقعی در ادارهﯼ حکومت نقش دارند.
مجری: هدف اصلی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، همانطور که در فرمایشات مقام معظم رهبری دام ظله هم وجود دارد، مسئلهﯼ انسان است. نگاه انسان به انسان و سعادت دنیوی و اخروی او. مقداری در مورد هدف اصلی این الگو برای ما صحبت بفرمایید.
حجت الاسلام کشوری: همانطوری که در قسمتهای قبل عرض کردم، اگر بخواهیم جایگاه انسان را در جامعه ارتقاء دهیم، نیازمند این مسئله هستیم که این انسان را هدایت کنیم. چرا؟ چون انسان قدرت تصمیمگیری دارد و وقتی انسان یک تصمیم را گرفت، شما نمیتوانید به او بگویید که این تصمیم را نگیر! زیرا اصطکاک و اختلاف ایجاد میشود. پس در نگاه اسلامی، تصمیمگیری حق انسان است. حال ممکن است این تصمیم در بخش اقتصاد، خانواده و یا انتخاب رئیس جمهور باشد. همانطور که مشاهده میکنید، جمهوری اسلامی این تصمیمات را به رسمیت میشناسد. حکومت، اگر یک جریان سیاسی -ولو با یک اختلاف اندک- رأی بیاورد، میپذیرد؛ اگر جریان مقابل هم رأی بیاورد، میپذیرد. انتخاب در همهﯼ بخشها، حق مردم است.
مثلاً فرض بفرمایید در حوزهﯼ اقتصاد، همین الان که ما در حال صحبت کردن با هم هستیم، خیلی از افراد کالایی را خریداری کردهاند. احتمالاً کالای خارجی هم خریدهاند. این یک تصمیم غلط است. اما این تصمیم گرفته شده است. شما نمیتوانید به اجبار بگویید که آقا کالای خارجی نخر! عرض من این است که ما در اولین نقشهﯼ راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی، روش تحول در فضای حاکم بر تصمیمگیری افراد -یعنی نگرشهایی که مردم در بخشهای سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ... تصمیماتشان را بر اساس آنها میگیرند- را مطرح کردهایم. همانطوری که عرض کردم، نقشهﯼ راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی، محصول نهایی ماست و مبانی نظری ما در این نقشهﯼ راه، نظریهﯼ لزوم برخوردار بودن از قدرت «هدایت نظامات ذهنی» افراد است. ما در این الگو -که در واقع لوازم تحقق «هدایت نظامات ذهنی» است- سه ریز الگو با نامهای «الگوی حفظ جهت»، «الگوی استخراج سؤال» و «الگوی پردازش اجتماعی» را مطرح کردهایم. در گام سوم، بر اساس مبنای عقلیِ «هدایت نظامات ذهنی» -البته عقل متعبد، عقلی که متفقه هست و نه عقل سکولار و نه عقل خودبنیاد- و مدل تنظیم الگوی ساخت نظامات اسلامی، 81 محور را هم بر اساس «هدایت نظامات ذهنی» تحلیل کردهایم و هم پاسخی مبتنی بر هدایت نظامات ذهنی، برای آن آماده کردهایم. بانک سؤالات یکی از این 81 موضوع است. 80 موضوع دیگر هم مشابه با این موضوع استخراج شده است. من میخواهم بگویم که ما از فضای نظری و مدل تنظیم عبور کرده و به 81 محوری که هم اکنون جامعه نیازمند تحول نگرشی در آن محورهاست، رسیدهایم.
مجری: از شما مهمانان عزیز تشکر میکنم. بینندگان عزیز از همراهی شما هم سپاسگذارم. شب خوش و خدا نگهدار.
منابع و پی نوشت ها:
[1] آنچه که باز من اینجا اضافه میکنم، این است که عرصههای این پیشرفت را به طور کلی بایستی مشخص کنیم. چهار عرصهی اساسی وجود دارد، که عرصهی زندگی - که شامل عدالت و امنیت و حکومت و رفاه و این چیزها میشود - یکی از این چهار عرصه است. در درجهی اول، پیشرفت در عرصهی فکر است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعهی متفکر حرکت دهیم؛ این هم درس قرآنی است. شما ببینید در قرآن چقدر «لقوم یتفکّرون»، «لقوم یعقلون»، «أفلا یعقلون»، «أفلا یتدبّرون» داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشهورزی را در جامعهی خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البته این از مجموعهی نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البته این راهبردهائی دارد، الزاماتی دارد. ابزار کار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ که باید در برنامهریزیها اینها همه لحاظ شود و بیاید.
عرصهی دوم - که اهمیتش کمتر از عرصهی اول است - عرصهی علم است. در علم باید ما پیشرفت کنیم. البته علم هم خود، محصول فکر است. در همین زمان کنونی، در حرکت به سمت پیشرفت فکری، هیچ نبایستی توانی و کوتاهی و کاهلی به وجود بیاید. خوشبختانه چند سالی است که این حرکت در کشور شروع شده؛ نوآوری علمی و حرکت علمی و به سمت استقلال علمی حرکت کردن. علم هم اینجوری است دیگر؛ بلافاصله در قالب فناوریها و اینها خودش را نشان میدهد. در موارد زیادی، محصول حرکت علمی هم مثل این مسئلهی مورد بحث ما از چیزهای بلندمدت نیست؛ نزدیکتر و ثمرهی آن دمدستتر است. کار علمی را بایستی عمیق و بنیانی انجام داد. این هم یک عرصهی پیشرفت است.
عرصهی سوم، عرصهی زندگی است، که قبلاً عرض کردیم. همهی چیزهائی که در زندگی یک جامعه به عنوان مسائل اساسی و خطوط اساسی مطرح است، در همین عنوان «عرصهی زندگی» میگنجد؛ مثل امنیت، مثل عدالت، مثل رفاه، مثل استقلال، مثل عزت ملی، مثل آزادی، مثل تعاون، مثل حکومت. اینها همه زمینههای پیشرفت است، که باید به اینها پرداخته شود.
عرصهی چهارم - که از همهی اینها مهمتر است و روح همهی اینهاست - پیشرفت در عرصهی معنویت است. ما بایستی این الگو را جوری تنظیم کنیم که نتیجهی آن این باشد که جامعهی ایرانی ما به سمت معنویتِ بیشتر پیش برود. البته این در جای خود برای ما روشن است، شاید برای خیلی از حضار محترم هم روشن است؛ اما باید برای همه روشن شود که معنویت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادی، نه با عرصههای دیگر، هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه معنویت روح همهی اینهاست. میتوان با معنویت قلههای علم را صاحب شد و فتح کرد؛ یعنی معنویت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنیا در آن صورت، دنیای انسانی خواهد شد؛ دنیائی خواهد شد که شایستهی زندگی انسان است. دنیای امروز، دنیای جنگلی است. دنیائی که در آن علم همراه باشد با معنویت، تمدن همراه باشد با معنویت، ثروت همراه باشد با معنویت، این دنیا دنیای انسانی خواهد بود. البته نمونهی کامل این دنیا در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) اتفاق خواهد افتاد و از آنجا - من این را اینجا عرض بکنم - دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینههای مقدماتیِ عالم انسانی داریم حرکت میکنیم. ما مثل کسانی هستیم که در پیچ وخمهای کوهها و تپهها و راههای دشوار داریم حرکت میکنیم تا به بزرگراه برسیم. وقتی به بزرگراه رسیدیم، تازه هنگام حرکت به سمت اهداف والاست. بشریت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کورهراهها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتی به بزرگراه رسید - که آن، دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه است - آنجا حرکت اصلی انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت سریع انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت موفق و بیزحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همین که انسان در این راه حرکت کند و برود؛ دیگر حیرتی در آنجا وجود نخواهد داشت.
به هر حال این چهار عرصهی پیشرفت است که ما باید با توجه به این الگوئی که انشاءاللَّه شماها دنبال میکنید - که سازوکار دنبال کردن این هم تا حدودی به نحو اجمال برایمان روشن است و خواهیم گفت - در این عرصهها پیش برویم.﴿بیانات آیت الله امام خامنهای در اولین نشست اندیشههای راهبردی 10/09/1389﴾
[2] منطق صوری (Formal logic) شاخهای از منطق است که طرز صحیح صورتبندی اندیشه را به نحو کلی بیان میکند به گونهای که با به کار بردن آن صورتها، ذهن از خطای صوری مصون میشود.﴿ فرامرز قراملکی، احد.منطق (1) چاپ دوازدهم. تهران: دانشگاه پیام نور، 1386. ISBN 964-455-42506﴾
[3] سامانه یا سیستم (به انگلیسی: System) مجموعه یا گروهی از اشیاء مرتبط یا غیر مرتبط است که هدف یا اهدافی خاص را دنبال میکنند، به گونهای که واحدی پیچیده را تشکیل دهند. سیستم مجموعه ای از اجزایی است که با هم کار می کنند و هدف معینی را دنبال می کنند. سیستم تنها به نوع فیزیکی آن محدود نمیشود. مفهوم سیستم را در مورد پدیده های مجرد پویا نظیر اقتصاد نیز به کار گرفته می شود .
[4] جیهشت یا جی۸ یا گروه هشت از هشت کشور صنعتی جهان تشکیل شدهاست که ۶۵٪اقتصاد جهان را در دست دارند. سران کشورهای این گروه هر ساله یک گردهمایی مشترک با هم دارند. کشورهای فرانسه، آلمان، بریتانیا، ایتالیا، ژاپن، ایالات متحده آمریکا، روسیه و کانادا این هشت کشور را تشکیل میدهند.
[5] در امالی شیخ مفید است که از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود : "مَن اَحبَّنا بِقَلبِه و نَصَرنا بِیَده و لِسانه ، فَهُوَ مَعَنا فی الغرفه التی نحن فیها ، و من اَحَبَّنا بقَلبه و نَصرَنا بیده ، فَهو دون ذلک بدرجه ، و من احبنا بقلبه و کَفَّ بیده ، فَهو فی الجَنَّه " (امالی مفید ص33 حدیث 8 و بحار الانوار ج 27 ص 101 حدیث 64 )
[6] مقامات انگلیسی میگویند برای کنترل اوضاع بیش از چهار میلیون دوربین امنیتی در سرتاسر این کشور نصب کردهاند، یعنی برای هر ۱۴نفر یک دوربین! کیهان به نقل از شبکه تلویزیونی یورونیوزنوشت، وزارت کشور انگلیس با وضع قانونی، اقدام به نصب انبوه دوربینهای «سی.سی.تی.وی» در سرتاسر این کشور کرده است. شمار این دوربینها چهار میلیون و دویست هزار دستگاه عنوان شده که به اعتقاد دیلی میل «آماری شوکهکننده» است، چرا که با توجه به کل جمعیت این کشور، به هر 14شهروند یک دوربین میرسد! این گزارش میافزاید، انگلیس با این حجم از دوربینهای امنیتی نصب شده به تنهایی یک پنجم دوربینهای مداربسته در جهان را به خود اختصاص داده و با توجه به جمعیت آن میتوان این کشور را «متراکمترین جامعه کنترل شده» جهان نامید. این گزارش میافزاید: وجود این تعداد دوربین امنیتی مداربسته در انگلیس حکایت از آن دارد که هر شهروند انگلیسی روزانه 300 مرتبه مورد رصد چنین دوربینهایی قرار میگیرد. (سایت خبری تابناک ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۱)
آمارهای جدید، خبر از نصب حدود شش میلیون دوربین در سرتاسر انگلستان دارد که موجب اعتراض عمومی، به خاطر نقض حریم خصوصی شده است.
[7] حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دومین روز از سفر به استان سمنان در جمع پرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانشگاهیان استان، تحول را سنتی الهی برشمردند و با تبیین مرزهای تحول منجر به پیشرفت افزودند: مدیریت تحولات کشور باید در دست نخبگان دانشگاهی و حوزوی باشد و در این روند، علاوه بر معیارهای جهانی پیشرفت، معیارهای نور و ملاکهای ویژه نظام اسلامی مورد توجه اکید قرار گیرد. 18/08/1385 ﴿به نقل از سایت khamenei.ir﴾
[8] axiom
[9] Paradise، پردیس، بهشت
[10] آبراهام هَرولد مَزلو (به انگلیسی: Abraham (Harold) Maslow) (زاده ۱ آوریل ۱۹۰۸ - درگذشته ۸ ژوئن ۱۹۷۰). هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو یا به طور خلاصه هرم مزلو، نظریه آبراهام مزلو نظریه پرداز کلاسیک مدیریت، در مورد نیازهای اساسی انسان است. این نظریه در میان بینش های حاصل از جنبش روابط انسانی در مدیریت مقارن با دوران رکود اقتصادی بزرگ غرب از اهمیت ویژه برخوردار بوده و نظریهای بنیادین محسوب میشود. این نظریه از نظریههای محتوایی در مورد انگیزش به شمار میآید. نظریه های محتوایی چیستی رفتارهای برانگیخته را شرح میدهند و به طور عمده با آنچه در درون فرد یا محیطش میگذرد و به رفتار فرد نیرو بخشیده سرو کار دارد؛ به عبارت دیگر این نظریهها، به مدیر نسبت به نیازهای کارکنانش بینش میدهند و به او کمک میکنند تا بداند کارکنان به چه چیزهایی به عنوان پاداش کار یا ارضا کننده بها میدهند؛ در حالیکه نظریههای فراگردی چگونگی و چرایی برانگیختگی افراد را توصیف میکنند. (رضائیان، علی؛ مدیریت رفتار سازمانی، تهران، سمت، ۱۳۷۹، اول، ص ۱۰۴)
- ۹۳/۰۴/۰۷